مالیات و هدایت بازار توسط دولت


عرضه و تقاضا قانونی است که توسط خصلت بازار و رفتار طبیعی مشتریان و عرضه کنندگان تبیین می گردد و دستور پذیر نیست، حال آنکه قوانین وضعی حکومتی، دستوری و اعمال شده می باشند. شما هرگز نخواهید شنید که عرضه و تقاضا اشتباه بوده و تاثیر اشتباهی بر روی بازار داشته، ولی دولت ها ممکن است تصمیمات درست یا نادرستی بگیرند و بازار را به چالش بکشند. به شکل دیگر می توان گفت، قوانین وضعی حکومتی، خود تاثیر بر روی عرضه و تقاضا می گذارند و نتیجه آن می شود نتیجه نهایی قانون جدید وضع شده. یعنی تعامل میان این دو مساله است که اقتصاد را سمت و سو می دهد.
در این مطلب می خواهم یکی از عواملی که بیشترین تاثیر دولت ها بر بازار را از طریق وضع قانون دارد بررسی کنم: مالیات



مالیات ها انتظار می روند که تنها منبع درآمدی و یا حداقل عمده ترین منبع درآمدی دولت ها باشند. به میزانی که دولت ها متکی بر درآمدهایی غیر از مالیات باشند، دخالت آنان در اقتصاد بیشتر می شود و به عقیده من این منتج به ناکارآمدی دولت در سایر زمینه ها می شود. یعنی من معتقدم بهترین حالت این است که دولت تمام عواید خود را محدود به مالیات دریافتی از مردم و نحوه خرج آن برای موارد زیر بنماید:

بازار و فضای اقتصادی یک جامعه توسط دو عامل اداره می گردند:‌ قوانین وضع شده دولت ها و قانون عرضه و تقاضا
  • نظارت بر نحوه اجرای قوانین وضع شده و قانون گذاری جدید
  • تنظیم و رگولاتوری بازارهای مالی و پولی
  • حمایت از تولید کننده و مصرف کننده
  • رفاه اجتماعی
  • نظم و امنیت و مسائل حکومتی از این دست
همچنین مالیات و رویکردهای متفاوت مربوط به آن، یکی از داغ ترین موضوعات رقابتی در سیاست است. کشور آمریکا به علت مبارزه مردم با مالیاتی که به عنوان مستعمره به انگلستان می پرداختند شکل گرفت، دولت ایتالیا در زمان برلوسکونی به علت سیاست های سخت مالیاتی (مشهور به ریاضت های اقتصادی) ناچار به کناره گیری شد و جورج بوش (پدر) به علت عدم توانایی در اجرای شعار تبلیغاتی اش (نه به هرگونه مالیات جدید) قادر به پیروزی در دور دوم در برابر بیل کلینتون نگشت.

اما مالیات چگونه تعیین و چگونه و توسط چه کسی پرداخت می شود؟
مالیات بر دو دسته است: مالیات های مستقیم و غیرمستقیم
مالیات های مستقیم که به آنها مالیات بر ارزش افزوده (Value Added Tax) و یا به اختصار VAT نیز می گویند بر روی فرآیند فرآوری و تغییر شکل محصول عرضه شده یا خدمات ارایه شونده گذاشته می شود. برای مثال لباسی که می خرید: خیاط پارچه را خریده و دوخته است (پس شما مالیات ارزش افزوده این تبدیل را به خیاط و خیاط به دولت می پردازد)، پارچه از نساجی خریده شده که نخ را خریده و پارچه ساخته (پس خیاط مالیات به دولت می دهد)، کارخانه نساجی نخ را از نخ ریسی خریده است و نخ ریسی از مزرعه دار پنبه خریده است و ...
پس در هر مرحله مالیات ارزش افزوده دریافت شده است. بدیهی است که در نهایت جمع همه این مالیات ها و سود همه کارکنان این مسیر تولید را خریدار پرداخت می نماید. به همین خاطر به این مالیات می گویند مالیات مستقیم.
مالیات های غیر مستقیم بر اساس عملکرد مالی بنگاه های اقتصادی اخد می گردند. مثلا در پایان هر سال مالی، دفاتر مالی بررسی، اظهارنامه ها مطالعه و تطبیق داده می شوند و بر اساس سود خالص اعلام شده، و تعرفه های وضع شده توسط دولت، مالیات اخذ می گردد. ممکن است شما مالیات سال جاری خود را یک یا دو سال بعد پرداخت نمایید. در نتیجه نمی توانید آنرا همین الان دقیق محاسبه و از خریدار کالا یا خدمات عرضه شده دریافت نمایید. پس هزینه های کل خود را با عددی تخمینی جمع و بعد با تقسیم آن بر روی کل تولید، مالیات را سرشکن می نمایید. نهایتا قیمت به وجود آمده را در بازار رقابتی با قیمتهای رقبای خود می سنجید و ممکن است کم یا زیادش کنید. نتیجه برای خریدار اینکه، این نوع مالیات مستقیما بر روی قیمت تاثیر ندارد و به نوعی شما آنرا می پردازید.
به بیان دیگر می توان گفت مالیات چه بر خریدار تحمیل شود یا بر عرضه کننده، در نهایت و بعد از شکل گیری تعادل، مابین عرضه کننده و تقاضا کننده تقسیم می شود. نسبت تقسیم بسته به رفتار خریدار و نوع کالا متفاوت است ولی نتیجه یکسان: خریدار قیمت بیشتری می پردازد و عرضه کننده پول کمتری دریافت می نماید.

مالیات بر کالاها بر اساس کاربرد آنها
کالاها با هم از مناظر مختلفی تفاوت دارند. مانند کالاهای مصرفی یا سرمایه ای، کالاهای فرآوری شده یا خام و اولیه، کالاهای ضروری یا غیر ضروری و ... یکی از این طبقه بندی ها کالاهای تجملی و لوکس در برابر کالاهای سبد عمومی مردم است. دولت ها در تبیین سیاست های مالیاتی معمولا به این دسته بندی ها نگاه می نمایند. مثلا ممکن است کالاهای خام و مواد اولیه را از مالیات معاف نمایند. یا مالیات بر کالاهای لوکس را افزایش دهند. برای مثال مالیات بر واردات خودرو در ایران، 90 درصد ارزش خودرو وارداتی است. ولی اتوموبیل های آپشن دار (مثل سقف برقی، گیربکس اتوماتیک و غیره) به شکل دیگری محاسبه مالیاتی می گردند. مثلا گفته می شود ارزش اولیه خودرو 100.000 دلار است، پس 90.000 دلار مالیات کلی آن خواهد بود، سقف شیشه ای و برقی 3000 دلار است و مالیاتش مثلا 300٪ که می شود 9000 دلار، گیربکس اتوماتیک ارزشش 5000 دلار است و مالیاتش 150٪  که می شود 7500 دلار پس قیمت تمام شده خودرو برای شماره گذاری می شود: 100.000 + 90.000 + 9.000 + 7500 = 206.500 دلار

مطالعه مثال واقعی:‌ وضع مالیات بر کالاهای لوکس در آمریکا (سال 1990)

در سال 1990 کنگره آمریکا برای افزایش درآمدهای خود تصمیم گرفت مالیات بر کالاهای لوکس را افزایش دهد. مثلا هواپیماهای شخصی، قایق های تفریحی، جواهرات، اتوموبیل ها گران قیمت و ... معیار و پایه این تصمیم بسیار ساده و منطقی بود. دریافت پول بیشتر از کسانی که درآمدهای بیشتری دارند و هزینه کردن آن برای اقشار کم درآمدتر و کل جامعه. یعنی توزیع عادلانه تر ثروت.
ولی نتیجه کاملا متفاوت بود و سبب شد که کنگره در سال 1993 قانون را معلق و به حالت اول برگرداند. پولدارها ترجیح دادند تا به جای خرید قایق تفریحی به بازی گلف یا سفر به اروپا بپردازند، به جای هواپیمای شخصی از هواپیماهای معمولی استفاده نمایند و اتوموبیل جدید نخرند. توضیح این رفتار ساده است: آنان به راحتی جایگزینی برای مصارف خود پیدا می کردند. ولی تولید کنندگان قایق های تفریحی که بدیهی است کارگر و کم درآمد هستند، نمی توانند به راحتی شغل خود را عوض نمایند و مثلا چیز دیگری تولید کنند. فرودگاه های کوچک ناچار بودند کارکنان خود را کم کنند و بیکاری افزایش پیدا می کرد.

در مطلب بعدی همین وبلاگ، به بررسی بیشتر مالیات و تاثیر آن بر اقتصاد خواهیم پرداخت. منحنی لفر و داستان کمپین انتخاباتی رونالد ریگان در بین مباحث بعدی خواهد بود.

Comments