اعتبارات مالی می بایست ارزان باشند یا ساده؟

اهدای اعتبارات و وام های بانکی و شرایط این تسهیلات مالی، از جمله ابزارهای دولت ها در کنترل بازارهای مالی و حجم نقدینگی و سیاست های پولی آنهاست. میزان تسهیلات نسبت به ارزش ضمانت بازپرداخت آن (مثلا 50٪ یا 60٪ ارزش ملکی که برای دریافت وام بانکی خرید خانه معرفی می شود) و همینطور نرخ بهره سالیانه، دو عامل بسیار مهم در میزان اشتیاق مردم به دریافت تسهیلات از بانک ها می باشند. عوامل فرعی تر دیگری مانند شرایط سنی و پیشینه صاحب حساب و ... نیز در کنار این عوامل اصلی قرار می گیرند تا رفتار مشتریان بانک ها را تبیین نمایند. حال با در نظر گرفتن مجموعه اثرات این عوامل، قانون گذار می تواند در بازار پول و سرمایه ایجاد انقباض و انبساط نماید. سوال این است که در شرایط عادی و سالم اقتصادی، اعتبارات باید کدام یک از دو گزینه فوق باشند، ساده یا ارزان؟

اعتبار ساده و اعتبار ارزان چه هستند؟‌
تصور کنید آقا شهرام می خواهد یک اتوموبیل جدید بخرد. 10 میلیون تومان دارد و نهایتا می تواند ماهیانه 200 هزار تومان از درآمد خود را به قسط ماشینی که می خرد تخصیص دهد. اتوموبیلی انتخاب می کند که 20 میلیون تومان قیمت دارد:
الف:‌ شهرام حساب بانکی فعال ندارد، بیمه عمر و پرداخت بدهی ندارد، حسابش در بانک قبلی چندان خوب کار نکرده و بد حسابی دارد، 120 درصد ارزش تنها ملکی که دارد را از بانک دیگری وام گرفته و کسب و کارش در شرایط بسیار بحرانی است!
بانک از شهرام چند برگ کپی سند ملکی و ثبت شرکت و غیره می گیرد و وامی با بهره 30٪ سالیانه با کارمزد و غیره که مجموعا می شود مثلا 33٪ سالیانه می دهد. احتمالا رییس بانک در جلسه هیات مدیره بادی به غبغب هم می اندازد که من این ماه 40 وام با این شرایط داده ام و هیچ کسب و کاری در شرایط فعلی اینقدر سود ندارد. درست هم می گوید! ولی به شرط اینکه آقا شهرام تا آخرین قسط وام خود را پرداخت کند.
3 ماه بعد شهرام ورشکست می شود، بانک دیگر خانه اش را تصاحب می نماید، شهرام به علت اعصاب خراب با اتوموبیل تصادف سختی می کند که تقریبا ماشینش از ارزش می افتد. دیگر قسط خودرو را پرداخت نمی کند و صبر می کند ببیند چه می شود! وامی که بانک در این حالت به او داده، ساده و آسان ولی گران بود. مطمئن باشید در شکل کلان اینگونه وام ها آینده بهتری از مثال ما ندارند.
شکست اعتبارات و بحران مالی سال 2008 آمریکا که عمدتا در بازارهای مسکن بود دقیقا به همین دلیل اتفاق افتاد. اعتبارات آسان و گران. شرکت ها وام های مجدد بر روی خانه های مسکونی می دادند، بی آنکه از توانایی بازپرداخت وام ها اطمینان حاصل نمایند.
ب:‌ بهرام می خواهد اتوموبیلی با شرایط بانکی بخرد. همان اتوموبیل شهرام را! درآمدش هم همان مقدار است. بانک از او مدارک کامل می خواهد، بهرام نمی تواند آنها را کاملا فراهم نماید و بانک او را توجیه می نماید که ماشینی به ارزش 17 میلیون تومان بخرد و 2 میلیون هم پول نقد بیشتری فراهم نماید. در عوض وامی با بهره 18 درصد سالیانه می دهد که بهرام هم توانایی بازپرداخت آنرا داشته باشد. به میزان 5 میلیون تومان به اضافه سود 10 ساله آن ضمانت ملکی می گیرد و یا بهرام را وادار می نماید که بیمه عمر و بدهی بخرد.
نتیجه اینکه پول بانک در هیچ شرایطی سوخت نمی شود. بهرام برای دریافت این وام دوندگی بیشتری می کند، ولی در عوض بهره کمتری می پردازد. بانک هم سود کمتری می گیرد ولی در عوض اصل سرمایه و سودش تضمین شده است.
مثال دوم وام غیر آسان ولی ارزان بود. اینگونه وام ها می توانند موتور محرکی برای صنعت و اقتصاد گردند.

Comments