تعریف بیکاری و نحوه محاسبه نرخ بیکاری در جهان

نرخ بیکاری از شاخص ها و پارامترهای مورد رجوع و تعیین کننده در سنجش وضعیت اقتصادی یک کشور است. با تعریفی که دولت ایران از بیکاری ارایه نموده است همیشه این سوال برایم بوده که این تعریف در دنیا و به صورت استاندارد چگونه است که بالاخره فرصتی دست داد و نگاهی به منابع اقتصادی دنیا کردم:
در ایران فرد بیکار به کسی اطلاق می گردد که در طول یک هفته کمتر از یک ساعت کار داشته باشد. یعنی فرد شاغل ماهیانه حداقل 4 ساعت باید کار کند. این تعریف منطقی به نظر نمی رسد، چرا که اگر این فرد ساعتی 10000 تومان دستمزد گرفته باشد، با مبلغ 40000 تومان قطعا نمی تواند یک خانواده 2 یا 3 نفری را بگرداند. (توجه کنید 10 هزار تومان ساعتی دستمزد بسیار بالایی است)
تعریف شاغل نبودن یا بیکار بودن در اقتصاد جهانی این است که شخصی به مدت 4 هفته متوالی حقوق نگرفته باشد (شاغل نباشد) و تعریف حقوق، حداقل دستمزد کارگر است که در هر کشوری متفاوت است (Minimum Wage) در ایران برای سال 1390 حداقل دستمزد 330 هزار تومان تعیین شده است. در نتیجه کسی که در 4 هفته گذشته کار قانونی و رسمی (نه دستفروشی و کار تلفنی، مسافرکشی غیر قانونی و مشاغل غیر واقعی و کاذب دیگر) به ارزش حداقل 330 هزار تومان نداشته است، بیکار محسوب می گردد.
حداقل درآمد در کشورهای مختلف به اشکال مختلفی محاسبه می شود و تابعی نسبتا پیچیده از عوامل زیر است:
-          سبک زندگی رایج در آن کشور. مثلا اگر در کشوری اکثریت مردم هر ماه یک شب زرشک پلو می خورند، این جزو سبک زندگی و هزینه های بدیهی مردم آن کشور و حق آنها خواهد بود. یعنی سبد خانوار مردم آن کشور یک وعده زرشک پلو در ماه را در خود دارد.
-          تورم سالیانه و ماهیانه کشور
-          عرضه و تقاضای کار. این مورد به معنی تعادل بین عرضه کار به عنوان کالا و به نرخی که کارگر حاضر به عرضه است، و تقاضا کار از کارفرمایان به نرخی که قادر و راضی به پرداخت هستند.
پس حداقل دستمزد توسط قانون کلاسیک عرضه و تقاضا و با نظارت دولت محاسبه می شود. در کشور آمریکا برای مثال، حداقل دستمزد از 7.2 دلار تا 8.8 دلار برای هر ساعت در ایالت های مختلف متفاوت است. (تقریبا ماهیانه 1000 الی 1200 دلار – منبع en.wikipedia.org/wiki/List_of_U.S._minimum_wages) و یا در کشور انگلستان حداقل دستمزد 1000 پوند در ماه است (منبع www.direct.gov.uk)

نتیجه گیری اینکه آمار بیکاری در کشور ایران بر مبنای درستی تولید نمی شود و به عقیده من نرخ بیکاری در ایران چیزی حدود 16 الی 18 درصد است. نرخ بیکاری در کشور های مختلف را می توانید در اینجا ببینید:
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_unemployment_rate
البته تغییر روش های محاسباتی و ارایه آمار بر مبنای متفاوت تغییری در وضعیت اقتصادی ایجاد نمی نماید و واقعیت همان چیزی است که در سطح جامعه مشاهده می شود. کشور اسپانیا که یکی از بحران زده ترین کشورهای اروپا می باشد با نرخ بالای بیکاری 24 درصد و بدهی خارجی و کسری عظیم بودجه مواجه است و اینکه مثلا با ارایه آماری متفاوت این نرخ را 10 درصد نشان دهد مشکلی را حل نمی کند!

راه حل های مبارزه با بیکاری نیز در دنیا بسیار ارایه و طراحی و اجرا شده اند که خود مبحثی بسیار وسیع است. البته باید گفت در کشورهایی که به دنبال اقتصاد باز هستند، دولت ها ملزم به ایجاد کار نیستند، بلکه باید شرایطی را فراهم کنند که بنگاه های خصوصی بتوانند کار ایجاد نمایند و در عین حال نظارت بر نحوه کارآفرینی و کارگزینی آنها داشته باشند تا حقوق کارگران و کارمندان رعایت گردد. به هر صورت سیاست های استراتژیکی سرمایه گذاری در صنایع مادر و پایه که نیاز به صنایع جانبی و زیر مجموعه پیدا می نمایند یکی از مهم ترین کارهایی است که دولت ها انجام می دهند. همینطور سیاست های تشویقی مالیاتی برای بنگاه های تجاری و همینطور سایر تشویقات مانند تسهیلات کم بهره و معافیت های مختلف.

در کشور ما نیز بسیاری از این راه ها به اضافه راه های دیگری که بیشتر وابسته به دخالت دولت (فراتر از نظارت) بوده است امتحان شده است و برخی نیز پاسخ های خوبی داشته اند. مهم ترین کاری که به نظر من در حال حاضر دولت ما باید انجام دهد که انجام نشده، ایجاد و القای فضای امنیت و اعتماد نسبت به سرمایه گذاری است. این چیزی است که ما در حال حاضر نداریم. و البته این نیز خود به عوامل دیگری وابسته است...

Comments