تاثیر انتخابات بر اقتصاد و تاثیر اقتصاد بر انتخابات - 1

مطلب قبلی ام در ارتباط با انتخابات و اقتصاد بود. همواره نتیجه انتخابات، و حتی اخبار قبل از آن، بر روی اقتصاد کشورها تاثیر بسیاری داشته است. این انتخابات هم، استثنایی نبود و حتی با شرایط غیر قابل پیش بینی ای که به همراه آورد، تاثیر مضاعفی بر روی اقتصاد ایران گذاشت. می خواهم در مطلب زیر به بررسی تاثیرات انتخابات بر روی اقتصاد و در مقابل تاثیر اقتصاد بر روی انتخابات بپردازم. اگر فرصت و مجالی باشد، در مطالب بعدی سراغی از تاثیر انتخابات کشور های مختلف بر اقتصاد کشورهای دیگر هم می گیریم.

آمریکایی ها اعتقاد دارند جنگ ماشین است. یعنی خود حرکت می کند و سوخت و تغذیه اش هم از راه خودش تامین می شود. البته این عقیده به این خاطر می تواند درست باشد که همیشه این جنگ ها را در خارج از خانه راه می اندازند و هزینه اش هم همیشه گردن کشورهای دیگر است!! ولی با این وجود هم، وضعیت اقتصادی سال های 90 الی 92 آمریکا که به دلیل جنگ عراق و کویت به وجود آمده بود، مردم را به جایی رساند که بیل کلینتون را به راحتی به جورج بوش پدر ترجیح دادند.
البته بدیهی است تمام مردم با دیدگاه اقتصاد اقدام به انتخاب نمی نمایند. در برخی کشور ها مسایل اعتقادی و سیاسی، میزان جرایم و خشونت در جامعه، مسائل زیست محیطی، حقوق شهروندی و سیاست خارجی تاثیرات بیشتری می تواند بر رای مردم داشته باشد، ولی به هر حال تحلیل زیر به مباحث اقتصادی مربوط می شود.
سه عامل در رای مردم با توجه به شرایط اقتصادی، به کاندیدای خود، تاثیر دارد:
اول وضعیت اقتصادی سال آخر (سال انتخابات)، دوم مزیت های زمان (دوره) رییس جمهور فعلی در زمان خود و سوم دیدگاه های بلند مدت مردم نسبت به اقتصاد کشورشان.
مدل فوق را برای ایران در انتخابات گذشته اینگونه می توان تصویر کرد:
سال 1387 بر مردم چگونه گذشته بود؟ تورم که مالیات پنهان نامیده می شود به چه اندازه نمایان بود؟ (به نظر من اعداد مهم نیستند، بلکه حس تورم توسط مردم مهم است که نمودار ها و آمار ارایه شده در مناظرات سیاسی و دعواهای بین کاندیداها بر آن تاثیر ندارد) بنگاه ها موفقیت سیاست ها و استراتژی های اقتصادی گذشته خود را چه میزان اندازه گرفته اند؟ بیکاری چه میزان است؟ و ...
سوال دوم اینکه مردم درباره مزیت ها دوره قبل چه فکر میکنند؟ رییس جمهور قبلی نفت را چند می فروخته است؟ شرایط اقتصادی دنیا چه میزان برای وی مساعد بوده است؟ و غیره
سوال آخر اینکه هر کسی آینده دراز مدت (5 الی 20 ساله) را چگونه می بیند؟ رای دهندگان ممکن است جزئیات را به خاطر نسپارند اما می دانند که اقتصاد در چند سال اخیر در مسیر درستی قرار داشته یا خیر و در نتیجه دورنمای آنان از ادامه این راه چه خواهد بود.

هر دولتی بعد از انتخابات یا تغییر می کند، یا تثبیت می شود و یا کسی با دیدگاه نزدیک به خود را در جای خود می بیند. تغییر دولت منجر به تغییر برنامه‌ های اقتصادی می شود و اولویت ‌های بودجه و سرمایه‌گذاری ‌های اقتصادی دولت را جابه جا می کند. به همین دلایل فعالان و بنگاه های اقتصادی با حمایت های مالی از نامزدها یا موضع‌گیری صنفی در انتخابات درگیر رقابت‌های انتخاباتی می‌شوند. البته برگزاری انتخابات بالذات تبعاتی برای اقتصاد دارد که مورد بحث ما نیست.

اگر به بورس به چشم قلب اقتصاد یک سیستم و شاخص بورس نبض این سیستم نگاه کنیم، پیروزی تیم حاکم در انتخابات ریاست جمهوری معمولا موجب بهبود و رشد شاخص¬های بورس می گردد و شکست آن اثرات شدید و منفی بر شاخص بورس بر جای گذاشته که همانطور که در پست قبلی به آن اشاره کردم، بیشترین آن مربوط به دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری بوده است. عدم ثبات و تداوم سیاست های اقتصادی در نتیجه تغییر مجریان و تصمیم گیران و به طور کلی امکان شکست ساختار سیاست های اقتصادی و نیز تغییر در سیاست های بین المللی، ریسک اقتصای و سیاسی در کشور می تواند دلیل این دیدگاه مردم باشد.

اعلام برنامه های نامزدها و دیدگاه مردم که عملا در دو حالت نگاه شک آلود و یا اعتماد به صداقت نمایی که کاندیداها از برنامه های خود ارایه می کنند خلاصه می شود، نیز بر انتخابات تاثیر دارد. متاسفانه این اتفاق در انتخابات دهم ایران نیفتاد و تنها آقای رضایی برنامه ای مدون برای اقتصاد ارایه کردند.

بازار دیگری که بسیار حساس به تغییرات سیاسی است، بازار مسکن است. تا جایی که آل اسحاق، رییس اتاق تهران یک ماه قبل از انتخابات گفت: "هم اکنون صنایع مرتبط با ساخت ‌و ساز در وضعیت زرد قرار دارند و تداوم رکود مسکن می‌تواند بسیاری از رشته‌های ساختمانی را تهدید به تعطیلی کند. هر دولتی بعد از انتخابات خرداد ماه روی کار بیاید، باید در سیاست‌های فعلی تجدید نظر کند."
با توجه به این مساله، رکود جهانی مسکن و افزایش شدید قیمت مسکن در سال 86 می توان به این نتیجه رسید که دولت دهم ایران در بازار مسکن دشوارترین دوره ریاست را خواهد داشت. همینطور ارزان بودن نفت نسبت به دوره نهم ریاست جمهوری نیز مزید بر علت است که دولت نتواند پول به این بخش از بازار تزریق نماید. البته فراموش نکنیم که دولت خاتمی نفت را 16 دلار می فروخت و در حال حاضر حداقل میانگین 65 دلار را می توان برای نفت در نظر گرفت.

Comments