بیکاری در ایران و جهان و رابطه آن با توزیع ثروت

این پست نتیجه توضیحاتی بوده که در یک جمع درباره بیکاری و ضریب جینی و محاسبه داشتم.

تعریف بیکاری:
در ایران: کسی که در یک هفته ی گذشته یک ساعت کار کرده باشد و یا کار خود را به صورت موقت (مدت نامحدود حتی) ترک کرده باشد شاغل محسوب می شود
در هند: کسی که عمده سال گذشته (منتهی به امروز) را به صورت روانی و فیزیکی توانمند بوده ولی کاری با حداقل حقوق تعریف شده نداشته است
در آمریکا: کسی که چهار هفته گذشته پیوسته به دنبال کار و شغل گشته و پیدا نکرده است
در اروپا: ; کسی که بین 15 تا 74 سال سن دارد، جهار هفته گذشته کار ثابتی نداشته و آماده است در عرض دو هفته آینده شاغل شود

یه نگاهی به آمار اقتصادی بهمن ماه از دید مرکز آمار ایران بندازید
دولت آقای روحانی کماکان در مهار تورم نقطه به نقطه و همینطور ماهانه موفق بوده
نرخ رشد اقتصادی ما با نفت و بی نفت تفاوت چندانی ندارد و هر دو هم به نسبت کشوری در حال توسعه بسیار کم است. البته این اختلاف کم خبر از کاهش وابستگی اقتصاد ما به نفت (البته آن هم بیشتر به علت تحریم ها + کاهش شدید قیمت نفت) دارد
ضریب جینی ما 36%... راستش باورش برای من سخته! به نظر من اختلاف طبقاتی در ایران بدتر شده. توزیع ثروت اصلا عادلانه نیست.
نرخ بیکاری 10.7 درصد... خوب با تعریفی که ایران از بیکاری دارد (طبق تعاریف مرکز آمار ایران، یک ساعت کار در طول هفته گذشته فرد را از آمار بیکاری خارج می نماید)

حالا اینجا یک تعارض پیش میاد:

علت توانایی دولت در کنترل و مهار تورم سیاست های شدید انقباضی بود که این سیاست ها در نرخ رشد اقتصادی و بیکاری تاثیر معکوس و منفی دارند

این چالش اقتصادی آقای روحانی است که فکر می کنم خیلی امید دارند با کمک مجلسی همراه خودشان، بتونند با کمترین ترکش های اقتصادی اونو به سرانجام برسونن

یعنی احتمالا بعد از پیروزی نسبی یا قاطع اصلاح طلبها در انتخابات، شاهد کاهش نرخ بهره و سود سپرده ها خواهیم بود
شاهد رونق بازار های مرتبط با مسکن
ادامه رونق بورس
افزایش قیمت دلار و افزایش تورم
کاهش بیکاری
ورود سرمایه گذاران خارجی
برخی سریع و برخی در بازه زمانی دو ساله

ضریب جینی:
ابتدا تعریف شاخص یا ضریب جینی:
شاخص جینی یا ضریب جینی شاخصی اقتصادی برای محاسبهٔ توزیع ثروت در میان مردم است. بالا بودن این ضریب در یک کشور معمولاً به عنوان شاخصی از بالا بودن اختلاف طبقاتی و نابرابری درآمدی در این کشور در نظر گرفته می‌شود.

محاسبه:
ببینید این ضریب کلا محاسبه پیچیده ای نداره، ولی مشکل از تعاریفی هست که دولت ها ارایه میدن
مثلا ببینید، شما می تونید شاخص جینی رو از دو سطح درآمد بالا و پایین جامعه محاسبه کنید. یک منحنی لورنز با چهار نقطه به صورت نسبتا دقیقی تهیه میشه. ولی ببینید: حداقل درآمد در ایران حدود دویست دلار هست، و تعریف بیکاری ممکن ه کسی که ماه گذشته کلاده دلار درآمد داشته را بیکار تلقی نمی کند! (چون مثلا سه ساعت کار در سه هفته گذشته کرده است)
سقف درآمدی که دولت در نظر می گیرد هم فکر کنم حدود 4 میلیون تومان است، در حالیکه چند شغلگی و دریافتی های مدیریتی و زیر میزی و اینها واقعیت های غیرقابل انکاری است.
نتیجه اینکه منحنی لورنزی که بانک مرکزی و مرکز آمار برای ایران می کشند خیلی smooth تر و مهربان تر از واقعیت خواهد بود.

نتیجه نهاییش اینه که الان با این عددی که در ایران اعلام شده، ایران از آمریکا توزیع ثروت مناسب تری داره! و همسطح ایرلند و ایتالیاست!
واقعیت اینه که به نظر من ایران هم سطح کشوری مثل برزیل هست (فکر کنم 55)
این رو نه از آمار، بلکه نهایتا از ظاهر جامعه و مشاهده عرض می کنم... یعنی حرفم اصلا علمی نیست. چون اعتمادی به آمار ارایه شده ندارم


Comments