قیمت واقعی دلار و یورو در ایران چقدر است؟

در اقتصاد ایران وقتی نگاهی به قمیت برخی کالاها می کنید، به این نتیجه می رسید که قیمت این کالاها ازقوانین کلاسیک عرضه و تقاضا تبعیت نمی کنند. مانند قیمت مسکن در مقایسه با کشورهای دیگر دنیا یا قیمت سوخت و غیره. برخی از این اختلافات نتیجه سوبسید ها و یارانه های دولتی است که سقف قیمت حمایتی تعیین می کنند و موحب تشکیل صف می شوند. ولی تمام این تناقضات در اثر یارانه های مستقیم نیست، و اگر بیشتر تحقیق کنید به این نکته می رسید که درک و کشف واقعیت های آنها نهفته در یک اصل است: قیمت ارزهای بین المللی مانند دلار و یورو در ایران واقعی نیستند.
در این مطلب دلایل این مساله، ریشه های منطقی و سیاستی آن و همچنین پیامد های آنرا بررسی می کنم. خواهشمندم اگر نظری در ارتباط با هر کدام از بخش های مذکور داشتید، بفرمایید تا به ادامه مطلب اضافه گردد.
 نخست باید نگاهی کنیم به تاریخچه ارتباط بین ریال و ارزهای خارجی و نحوه تعیین ارزش دلار (و در نتیجه سایر ارزها) در برابر ریال ایران. کشورها در برابر مساله ارزش واحد پولی خود دو سیاست متفاوت در مقابل می گیرند: سیاست آزاد گذاشتن نرخ ارز و تشکیل شاخص ارز و دیگر ثابت نگاه داشتن آن.
سهم ارزهای مختلف از شاخص دلار: سال 2007
مثال اول کشوری مانند آمریکا است که یک شاخص ارزش دلار دارد که تشکیل شده است از 56.7% یورو، 13.6% ین ژاپن، 11.9% پوند استرلینگ و باقی آن فرانک سوییس، دلار کانادا و کرون سوئد است. اینکه چرا این ارزها، تصمیم فدرال رزرو آمریکا می باشد و بر اساس میزان اهمیت ارز این کشورها در اقتصاد آمریکا و سهم آنها از بازار آمریکا و در آخر میزان ثبات این ارزها این تصمیم گرفته شده و ممکن است هرساله تجدید نظر نیز بگردد. در نتیجه اگر همه ارزهای فوق ثابت بمانند و مثلا پوند انگلستان 10 درصد افزایش قیمت پیدا کند، دلار آمریکا در برابر یورو حدود 1% افزایش خواهد داشت. در نتیجه می توان اینطور در نظر گرفت دلار باید وزن پیدا کرده و در برابر تغییرات ناگهانی ارزش که مانند شمشیر دو لبه برای ارزش صادرات و تورم کالاهای مصرفی وارداتی هستند، مقاوم می گردد. مثال دوم کشورهایی مانند امارات متحده عربی و یا قطر هستند که نرخ ارز خود را با یک ارز قوی مانند دلار گره می زنند و با انجام معاملات ارزی خود با آن ارز سعی در ثابت نگاه داشتن نرخ تبدیل ارز خود با دلار می نمایند. برای مثال ارزش دلار در 10 سال گذشته همواره و تقریبا 3.65 درهم امارات بوده است. شما ممکن است در صرافی های دوبی دلار را 3.7 یا 3.60 هم معامله نمایید ولی این عدد همواره توسط بانک مرکزی امارات 3.65 فرض می شود.
ایران از نوع دوم سیاست های ارزی تبعیت می کند و بانک مرکزی همواره سعی می کند ارزش دلار به ریال را ثابت نگاه دارد، البته سیاستی که ایران به کار می برد کنترل شناور است با کمی تفاوت که این مورد بحث ما نیست. سوال مهم این است که چگونه؟ 
احتمالا جواب این سوال این است: با کمک درآمدهای ارزی دولت که عمدتا توسط فروش نفت حاصل می گردند. تفاوت ما با امارات این است که قیمت بازار آزاد هر از گاهی از قیمت بانک مرکزی (می توان گفت حد مطلوب بانک مرکزی) فاصله می گیرد و معمولا این فاصله سبقت است نه عقب ماندن، اگر بانک مرکزی نتواند ارزش ارز را برگرداند و جبران کند، قیمت جدید را می پذیرد. چراکه اگر زمان طولانی تری بخواهد اختلاف قیمت را تحمل نماید هزینه بسیار سنگینی باید کند.
چه مسائلی باعث می گردند این فاصله به وجود بیاید؟
به صورت بدیهی بزرگترین عامل موثر درآمد های دولت است و در مقابل هم هزینه های دولت است که نسبت معکوس با این توانایی کنترل نرخ ارز دارد. پس هرگاه درآمدهای دولت بالا برود و یا دولت بتواند هزینه های خود را کاهش دهد، ریال در برابر دلار گران می شود و برعکس. در ایران زمانی که هزینه های دولت افزایش بیاید و یا قیمت جهانی نفت کاهش پیدا کند خطر گران شدن دلار خواهد بود. اجازه بدهید کلمه خطر را حذف کنیم چراکه گران شدن دلار همیشه هم خطر نیست!! اصلا این مساله یکی از اختلافات میان اقتصاد دانان بوده است. برخی مانند آقای خاموشی رییس سابق اتاق بازرگانی معتقدند ارزش دلار در حال حاضر بالاتر از واقعیت آن است و باید دلار را ارزان نمود، و برخی مانند مرحوم نوربخش معتقد بودند باید ارزش دلار را به میزان واقعی آن نزدیک تر نمود.
به عقیده من آقای خاموشی در مصاحبه ای که آبان ماه سال گذشته در روزنامه اعتماد انجام داد و ادعا نمود قمیت واقعی دلار 400 تومان الی 500 تومان است، دچار اشتباهی بزرگ شدند. بر طبق نظریه ایشان در هر معامله ارزی دولت ایران باید 200% سود تفاوت نرخ واقعی ارز را ببرد که به نظر من با چنین آماری صندوق ذخیره ارزی کشور باید اکنون مملو از بیلیونها دلار پول باشد... که نیست!
واقعیت این است آقای خاموشی این واقعیات را نادیده می گیرند که صادرات کشور به علت قیمت غیرواقعی ارز، زمین خورده است و دولت هم هر از گاهی نمی تواند بهای این تفاوت را بدهد و زنجیره به هم پیوسته ارزهای خارجی با هم گران می شوند. 

اما آیا پایین نگاه داشتن قیمت دلار به نفع کشور است یا به ضرر؟
به عقیده من، کاملا به ضرر. کشور های صادر کننده جهان همواره سعی می کنند ارزش ارز خود را پایین نگاه دارند. در مقابل در کشوری مانند ایران، پیامدهای ارزش غیر واقعی دلار، متضرر شدن صادرکننده، اقتصاد کاملا مبتنی بر واردات، بالا رفتن غیر واقعی ارزش ملک در مقایسه با کشورهای دیگر و سرازیر شدن سرمایه های داخلی به جای تولید به بازار مسکن و تورم است.
فروردین ماه 1388 قیمت دلار 1010 تومان بوده است و در حالیکه حتی با آمارهای دولتی ما در 18 ماه گذشته حدود 30 درصد تورم داشته ایم، ولی قیمت دلار تنها 5 درصد رشد داشته است. این یعنی وارد کنندگان 25% امتیاز دارند و صادرکننده و تولیدکننده 25% ضعیفتر شده اند.
دلار گران اول از همه تولید کننده و کشاورز و صادرکننده را رشد می دهد و حمایت می کند، سپس تراز تجاری کشور و بیکاری و غیره. چیز دیگری هم میل دارید؟!؟
تصور کنید امروز یک تولید کننده قطعه ای را در ایران 5000 تومان تولید می کند و باید در بازار بین المللی بفروشد 5 دلار، قیمت نمونه چینی آن احتمالا 3 دلار است! اگر دلار 2500 تومان باشد ایشان قطعه را می فروشد 2.5 دلار و رقیب چینی ها می شود.
اما نرخ و ارزش واقعی دلار چقدر است؟
این بستگی دارد که شما مبدا زمانی خود را کی در نظر بگیرید. مثلا اگر تاریخ داده شده در مثال بالا را مبدا بگیریم، قیمت واقعی دلار اکنون حدودا 1300 تومان باید باشد. اگر سال 1979 و ابتدای انقلاب را مبدا بگیریم به عددی حدود 2500 تومان می رسیم. قاصله این دو عدد تقریبا هزینه ای می باشد که دولت برای این کنترل پرداخته است. هزینه ای که به نظر من به مصرفی شدن و واردات محور شدن اقتصاد ما انجامیده است.

جدا از این نکات، تلاش برای حفظ قیمت دلار در سطوح پایین تر از واقع، سبب می شود بازار ارز و طلا بسیار شکننده و آسیب پذیر شوند. مثال آن هم همین 3-4 روز گذشته است. وقایعی که سبب شدند قیمت دلار در بانک ها 1036 تومان و در صرافی ها 1090 تومان باشد. این اعتصابات و اعتراضات بازار ارز و طلا به علت اعمال 3% مالیات مستقیم یا ارزش افزوده بوده که به عقیده من کاملا هم به حق است، ولی نوسان قیمت حدود 6% است و توجیهی جز هجمه مردم برای خرید ارز ندارد. یعنی نگرانی در میان مردم تزریق شده و قیمت دلار حتی بیش از 3% افزایش پیدا کرده است. همه اینها یعنی همان که عرض کردم: بازار شکننده و ملتهب است و هزینه این التهاب را دولت و بانک مرکزی پرداخت می نمایند.
در این میان تاثیرات ارزش جهانی طلا و افزایش چشمگیر قیمت جهانی طلا (رکورد 1300دلار هر اونس) و همچنین سخنرانی های خصمانه پیاپی رییس جمهور ایران و آمریکا در برابر یکدیگر در روزهای گذشته نیز بی تاثیر بر این روال غیر منتظره نبوده اند، ولی کماکان مساله قیمت ارز به صورت بنیادی  مطرح است.

Comments

  1. مقايسه و توضيحات جالبي بود ممنون
    كورش

    ReplyDelete
  2. دست شما درد نکنه جالب بود

    ReplyDelete
  3. خیلی خوب بود، اما یک سوال اگر بخواهیم فیمت اصلی ارز رو اعمال کنیم چی میشه؟ شک ناگهانی نداریم؟ این میان خیلی ها نتضرر میشن و خیلی ها پولدارتر! چی کار باید کرد که این اشتباه با حداقل آسیب بر طرف بشه؟

    ReplyDelete
  4. سلام
    این مقاله را احتمالاً مطالعه کرده اید . بد نیست نگاهی داشته باشید
    http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=225495
    موفق باشید

    ReplyDelete
  5. درود بر شما - مثل همیشه پرمغز و خوب بود

    ReplyDelete
  6. ممنون. جالب بود.

    مهدی رودکی

    ReplyDelete
  7. در رابطه با نظر آقای خاموشی من موافق هستم چون در صورتی که یارانه ها اجرا شود ما افزایش قیمت دلار را برای مدت کوتاه خواهیم داشت ولی با ارزش پیدا کردن پول داخلی و دستمزد های واقعی و کاهش واردات و قدرت خرید مردم مطمئنابه دلار 400 تومان یا کمتر خواهیم رسید.

    ReplyDelete
  8. ارزش دلار خیلی پیچیده تر از این حرف هاست
    شاید واسه ما جهان سومی ها خیلی بهتر باشه که ارزش پولمون رو پایین نگه داریم تا صادرات بیشتری داشته باشیم

    ReplyDelete

Post a Comment